و چون ساعت جدایی نزدیک شد روباه گفت :
- آه!.. من گریه خواهم کرد.
شازده کوچولو گفت:
- آه!.. من گریه خواهم کرد.
شازده کوچولو گفت:
- تقصیر خودت است. من بدِ تو را نمی خواستم، ولی خودت خواستی که اهلی ات کنم..
روباه گفت :
- درست است.
شازده کوچولو گفت :
- ولی تو گریه خواهی کرد!
روباه گفت :
- درست است.
- پس حاصلی برای تو ندارد.
- چرا دارد. رنگ گندم زار ها ...
روباه گفت :
- درست است.
شازده کوچولو گفت :
- ولی تو گریه خواهی کرد!
روباه گفت :
- درست است.
- پس حاصلی برای تو ندارد.
- چرا دارد. رنگ گندم زار ها ...
شازده کوچولو/ ترجمه ی ابوالحسن نجفی
0 comments:
Post a Comment